دیدی گفتم بی وفایی نمی ترسی از جدایی

رفتی و یادم نکردی نمی دونم تو کجایی

دیدی گفتم همه شبها تو رو من همش میبینم

ولی همدردی نکردی تو با این دل غمینم

دیدی گفتی تو نباشی دل تنگم بی قراره

سال و ماهم بی تو بگذشت گفته هایم بی شماره

دیدی گفتی تو برام یار وفاداری نبودی

توی گلهای بهارم گل بی خاری نبودی

وقتی رفتی گریه کردم وعده دادی بر میگردم

رفتی یک نامه ندادی من که با تو بد نکردم

دیگه اون روزای خوبم بر نمیگرده دوباره

هیچ خبر از تو ندارم حتی یک نامه پاره

دیدی گفتی با تو هستم هر جا باشم هر زمانی

اما رفتی بر نگشتی بی تو سخته زندگانی

به در بسته خونه کنم هر لحظه نظاره

شده تنهایی نسیبم که نداره راه چاره

خاطرات با تو بودن برایم مونس و یاره

بعد مرگم گر بیایی که دیگه گریه نداره