مثل یه مورچه سیاه

 نه شایدم خیلی سفید

تموم خاطرات تو یه دفعه از سرم پرید

بعد یه خواب نا تموم مثل یه بغض سرد

حرفای تاریک تو رو

عکس تو آینه گریه کرد

خالی شد ناز عاطفه

تکرار زرد خاطره

از انتظار خسته شده نگاه خیس پنجره

رد شدن از هر چی که بود

بدون حرف فقط سکوت

از هم جداصدای تنهایی میاد

از جاده های بی صدا

مثل یه تصویر سفید نه شایدم خیلی سیاه

حس می کنم زنده شدم

تموم شده این اشتباه